کربلای جبهه ها
پدر شهید هاشم بخشایش نقل می کرد: هاشم وقتی به سن تکلیف رسید به من گفت : بابا من به سن تکلیف رسیدم. من که تصور می کردم هاشم می خواد ازدواج کنه با عصبانیت بهش گفتم هنوز داداشای بزرگتر از خودت داماد نشدن که تو بخوای ازدواج کنی . هاشم که از خجالت سرخ شده بود گفت : بابا شما چرا زود قضاوت می کنید! من می خواستم بگم که شما برای کار در قنادی به من پول می دید و از طرفی چون به سن تکلیف رسیدم خمس هم بر من واجبه می خواستم اگه ممکنه یه دفتر کوچولو بردارم و دخل و خرجمو بنویسم تا با توجه به اینکه مخارجم رو شما می دید سر سال، خمس پس اندازم رو پرداخت کنم.
نوشته شده توسط :حاجی در 89/1/26 - 12:49 ع : : :
نظر